تاب ناب من دوست و دشمنت کیه؟
هیچ وقت یادم نرفت روزی که ارشد قبول شدم. به یه شکلی مدیر ارشدم فهمیدو من هنوز تو شک و تردید رفتن و ادامه تحصیل بودم که شنید.
تو خط تولید بودم و داشتم برنامه های روزانه رو چک می کردم. چقدر این جا رو دوست داشتم. چقدر روزها و شب ها این جا وقت گذاشته بودم. چقدر برای خودم این جا رو می دیدم.
صدام کرد و این وسط یکی اومد گفت آقای مهندس فلانی (من باشم) ارشد قبول شده، سریع نه گذاشت و نه برداشت گفت چه غلط ها !!!!!
منم ذهنم نه گذاشت و نه برداشت گفت میری ....
رفتم و ادامه دادم و همیشه یه بغضی توی گلوم بود یه جواب که بایست میدادم و ندادم . بعدها خیلی به مسیری که بعد اون حرف اومدم فکر کردم و دیدم چه گلستونی بود برام، چه حرف ها که شنیدم، چه دانش ها که گرفتم، چه سفرها که رفتم ... خلاصه مسیرم پرگل شد.
اسکاول شین حرف خوبی میزنه، میگه هیچ آدمی دوست تو نیست و نه هیچ آدمی دشمن. بلکه هر آدمی معلم توست در زنجیره خیر و صلاحت .
یه تاب ناب همیشگی من این شده و باهاش تجربه ها دارم.